بو - یهودیان ایرانی

یهودیان ایرانی
یهودیان ایرانی
Go to content
هفطارا      پاراشاى بُو  פרשת בּ֖א  
پاراشاى بو داراى106 ( קו )پاسوق  مطابق با סימן👈  ״ ימנו ״  
از بين اين 106 پاسوق 84 پاسوق با حرف واو ו شروع ميشود و 22 پاسوق با حروف ديگر
همچنين پاراشاى بو (بُ) داراى
1655 كلمه و 6149 حرف ميباشد


✅ پاراشاى بو داراى 9 فرمان امر و 11 فرمان نهى

اوامر:
1
اعلام و مقدس كردن اول ماه(رُش خودش
2
فرمان تقديم كردن قربان پسح
3
فرمان خوردن گوشت قربان پسح
4
فرمان دور كردن حامص قبل از پسح
5
فرمان خوردن مصا در پسح
6
فرمان تقديس اولزادها
7
فرمان تعريف كردن وقايع خروج از مصر
8
 فرمان باز خريد كردن اولزاد الاغ
9
 قفا زدن اولزاد الاغ در صورت بازخريد نكردن

نواهى:
1
فرمان منع خوردن گوشت قربان پسح به صورت نيم پز يا آب پز شده
2
 فرمان منع اضافه آوردن از گوشت قربان پسح تا صبحِ پانزدهم نيسان
3
 فرمان منع يافت شدن حامص در ايام پسح در اختيار هر فرد يهودى
4
 منع خوردن مواد حامص در ايام موعد پسح
5
منع خوردن گوشت قربان پسح به يهودى مرتد
6
 منع خوردن گوشت قربان پسح به غير يهودى
7
 فرمان منع خارج كردن گوشت قربان پسح از محل خوردن آن  خانه)
8
 منع شكستن استخوان گوشت قربان پسح
9
 منع خوردن فرد نامختون از گوشت قربان پسح
10
فرمان منع خوردن حامص در پسح
11
 منع وجود حامص در اختيار ما در موعد پسح
———————————————
هفطاراى پاراشاى בּ֖א ، فصل 46 از ييرمياى نبى
יג ) הַדָּבָר אֲשֶׁר דִּבֶּר יְהוָה, אֶל-יִרְמְיָהוּ הַנָּבִיא--לָבוֹא, נְבוּכַדְרֶאצַּר מֶלֶךְ בָּבֶל, לְהַכּוֹת, אֶת-אֶרֶץ מִצְרָיִם. יד הַגִּידוּ בְמִצְרַיִם וְהַשְׁמִיעוּ בְמִגְדּוֹל, וְהַשְׁמִיעוּ בְנֹף וּבְתַחְפַּנְחֵס; אִמְרוּ, הִתְיַצֵּב וְהָכֵן לָךְ--כִּי-אָכְלָה חֶרֶב, סְבִיבֶיךָ...
نبوت ييرمياى نبى مبنى بر شكست و سقوط نهايى فرعونِ مصر بدست پادشاه بابل (نِووخَدنِصَر=نِوو خَدْرِصَر)) و همچنين نويد ييرمياى نبى به ملت ييسرائل مبنئ بر پايان گالوت با تمام سختيهايش و نجات نهايى بنه ييسرائل به مشيت قادر متعال...
(بنه ييسرائل هرگز همچو ساير اقوام و ملل دنيا نابود نشده ، بلكه سرانجام نجات خواهند يافت...)


مقدمهء هفطارا بو-پانزدهمین هفطارا
یِرمَیا 46/13-46/28

یرمَیای ناوی که در واپسین سالهای پیش از ویرانی بت همیقداش اول با شماری مهاجران يیسرائل از یهودا به مصر گریخته بود، تا روزهای آخر حیاتش درمصر و برابر مخالفتهای شدید برخی اطرافیان با از جان گذشتگی ، پیامبری و ارشاد قوم يیسرائل را پی می گرفت.
نخو- فرعون مصر که در رویای کشور گشایی و فتح بابل می بود ، با این هدف به مشرق لشگر کشید و با گذر از یهودا و گماردن یهویاقیم- دست نشانده مصر به پادشاهی یهود به سوی بابل رهسپار شد . در چهارمین سال سلطنت ظاهری و بی رحمانه یهویاقیم به سال 3320 عبری ، فرعون و لشگر مصر در نبردی معروف در کرکمیش- کرانه غربی رود فرات با سپاه بابل روبه رو شدند، اما از نبوخدنصر و سپاهیانش شکست سختی خوردند و با عقب نشینی و بازگشت نخه و مانده لشگرش به مصر بود که نبوخدنصر در پی ایشان دوبار در مدت سه سال به یروشالییم و یهودا حمله ور شد. در دومین حمله در سال 3327، یهویاقیم را لشگر نبوخدنصر کشت و پسرش یهویاقین به نام پادشاهی نوین و دست نشانده بابل در جای پدرش به فرمانروایی یروشالییم گمارده شد.
یرمیای ناوی که نبوتها و هشدارهایش تا پیش از نبرد کرکمیش و شکست فرعون و سپاه مصر با مخالفتها و انتقادات شدید آن دسته از ملت يیسرائل که موافقان همبستگی با مصر بودند روبه رو می بود، پس از شکست سخت فرعون در کرکمیش سرانجام، بیشتر مردم يیسرائل ، وی را پیامبر و ناوی رسمی و واقعی شناخته، به کلام و نبوتهایش توجه بسیار افزونی داشتند.
این بخش از نبوتهای یرمیا، نخست خطاب به فرعون بود که شکست نهایی وی و سقوط کامل مصر را به دست نبوخدنصر اعلام می دارد؛ اما خد-اوند در پایان هفطارا به زبان ناوی، ملت يیسرائل را نوید می دهد که با وجود سختی هایی که در طول گالوت بر ایشان وارد می آید، بازهم آنها به خواست حد-ا نجات یافته و هرگز همچون ملل دیگر عالم نابود نخواهند شد.
اشاره یحزقل به ضرباتی که نبوخدنصر بر مصر وارد خواهد کرد، همانند است با شرح ضربتهای الهی که در خروج بنه يیسرائل از مصر بر پیکر مصر فرود آمد و در پاراشای بو آمده است...


هفطارا بو-یرمیا- فصل چهل و شش
13-
این است سخنی که از سوی خد-اوند بر من پیامبر- یرمیا نازل شد که چگونه نبوخَدرِصر (نام اول نبوخدنصر) پادشاه بابل به مصر حمله کرده، بر آن ضربت وارد خواهد آورد.
14-
در مصر اعلام کنید و در میگدول (مرز مصر) به همگان برسانید.
همچنین در نوف (ممفیس) و تَحپَنحِس(شمال مصر) اعلام کنید . چنانکه بگویید:
"ای ملت مصر برپاخیزید و آماده شوید، زیرا شمشیر جنگ، همه مملکتتان را بلعید ، نابود کرده است."
15-
آیا می پندارید که چرا فرعون نیرومند شما و فرمانروایی اش شکست خورده، به زیرافکنده می شود؟ او از این قدرت مقاومت نداشت که خد-اوند وی را به زیر کشید.
16-
خد-اوند ، پای گروه بسیاری از سپاه مصر را لغزانده، تعادلشان را از دست داده اند، برای این بود که در لحظات شکست در نبرد، پیکرهای سربازان، یکی روبه روی دیگری می فتاد.
این هنگام بیگانگان و مهاجران مصر به یکدیگر می گفتند:
"برخیزیم و به ملت و زادگاهمان بازگردیم؛ زیرا کسی از تیغ شمشیر مهاجمان به مصر درامان نمی ماند."
17-
"آن وقت مردم بیگانه و مهاجر مصر فریاد برآوردند: نام فرعون ، دیگر صدایی تو خالی ییش نیست که از شدت ترس، تمام امکانات و شرایط مناسب برای پیروزی را از دست داده است."
18-
پادشاهی که نامش خد-اوند آفریده های عالم است می فرماید:
"به حیاتم سوگند که خواست من چنان است که فاتحی (نبوخدنصر پیش از مصر) به پیش تاخته، بر مصر حمله‏ور خواهد شد و این واقعیت، چون وجود تابور(کوه بلند) در میان کوهها و چون شهر کَرمِل در کنار دریا واقعی خواهد بود."
19-
"و اما تو ای دختری که در مصر جای داری (مردم مصر) خود را آماده ساز تا به اسارت بروی؛ زیرا شهر مهم نوف (ممفیس) خراب شده، ویرانه ای غیر مسکونی خواهد شد."
20-
"مصر چون گوساله ای بسیار زیباست ؛ اما بنگرید که برایش نابودی از شمال سرازیر شده و می آید."(حمله بابل)
21-
"سربازان مزدور جنگی اش نیز که در سپاهش (سپاه مصر) می جنگند، با مزد هنگفتشان همچون گوساله های چاق و پرواری هستند که آنها عقب نشسته ، همگی باهم از میدان جنگ گریختند.
آنان برجای خود نماندند که می دانستند روزنابودی شان فرا رسیده و زمان سزایشان سرآمده است."
22-
"صدای ناله مصریان در شکست، چون صدای مار سکوت خواهد بود؛ زیرا دشمنانشان (سپاه بابل) ، همچون چوب برهایی که تبر به دست برای بریدن درختان می آیند، در برابرشان جای می گیرند."
23-
"خد-اوند می فرماید:
آنان (سپاه بابل) درختان جنگل او (مصر) را با نفوذی اش خواهند برید؛ زیرا سپاهیان بابل از ملخهای صحرا نیز بی شمارتر است."
24-
"چنین خواهد بود که دختر مصر(ملت مصر) شرمسار و خجل خواهد شد؛ زیرا به دست مردمی ساکن در شمال (بابل) سپرده شده است."
25-
و اما خد-اوند مخلوقات عالم، حد-ای يیسرائل می فرماید:
"اینک بنگرید که آمون نو(فرمانده اسکندر) ، فرعون و سرزمین مصر را همراه حد-ایانشان (بتها) و همچنین پادشاهانشان؛ یعنی، خود فرعون و تمام آنان که پیرو او هستند ، مجازات خواهم فرمود."
26-
خد-اوند می فرماید:
"آن گونه که ایشان را به دست کسانی که قصد جانشان دارند؛ یعنی به دست نبوخدنصر – پادشاه بابل و خادمانش خواهم سپرد. پس از آن خواهد بود که مصر (پس از چهل سال) سرانجام؛ همچون گذشته (بی جلال و شکوه) بار دیگر در خور سکونت خواهد شد."
27-
"اما نترس تو ای یعقوب خادم من (ملت يیسرائل) هراسان نشو ای يیسرائل.
یقین بدار و آن هنگام یعقوب(قوم يیسرائل) باردیگر آرامش یافته ، در رفاه خواهد زیست و دیگر هیچ نیرویی او را هراسان نخواهد کرد."
28-
خد-اوند فرمود:
"نترس ای یعقوب- خادم من (ملت يیسرائل که به ذات من ایمان کامل دارید) ، زیرا من با شما بوده، سرانجام ، همه مردم و کشورهایی که شما را میانشان در گالوت پراکندم، پایان بخشیده ، نابودشان خواهم کرد.
من شما را از راه های عادلانه ای تنبیه کرده و کارهایتان را اندک اندک اصلاح می سازم؛ اما نابودشان نخواهم کرد."

1   2

POWERED BY iriptv.com
روابط عمومی
info@iran620.com
کمک های مالی



Back to content