برشیت - یهودیان ایرانی

یهودیان ایرانی
یهودیان ایرانی
Go to content
پاراشاى בראשית bereshit افرینش قراعت توراه با ترجمه فارسى


ב״ה״
 هفطارا  פרשת בראשית پاراشاى برشيت

پاراشاى برشيت داراى 146 پاسوقקמו
مطابق با סימן   ״ אמציה ״ و ״ יחזקיהו ״

✅ از بين اين 146 پاسوق،132 (קלב) پاسوق با حرف واو ו شروع ميشود و فقط 14 (יד) پاسوق با حروف ديگر ...
(رجوع شود به اسرار حروف الفبا، ⬅️حرف واو ו)
همچنين اين پاراشا، 1931 كلمه و 7235 حرف دارد...
— — — — — — — — — — — —
❤️❤️ پاراشاى برشيت با اولين فرمان امر از توراى مقدس مبنى بر
ازدواج و زاد و ولد...❤️❤️
— — — — — — — — — — — — —
ربى شيمعون بريوحاى عالاو هشالم فقط بر روى تركيب كلمهء برشيت، 70 نوع تفسير عرفانى (قبالا) كرده اند...

ربى يعقوو ابو حصيرا فقط برائ تيقون هبريت 70 نوع بر روى كلمهء برشيت تفسير كرده اند (به جز تفسيرهائ ديگر...)

راو هگائون سعديا تمام 613 فرمان توراتنو هقدوشا را فقط بر روى كلمهء برشيت تفسير ميكرده است ...


توراتنو هقدوشا=علم الهى ،كامل، بى عيب،
و ... بينهايت ...

#پاراشا #برشيت פרשת בראשית



مقدمهء هفطارا برشيت-نخستین هفطارا
یشعیا 42/5 - 43/10

سنت قرائت هفطارا یا بخشی از نبوتهای ناوی ها (پیامبران)، داوران و پادشاهان يیسرائل را زمان برپایی بت‏همیقداش دوم می پندارند. به گفته ای پس از ترحیم قرائت تورا توسط آنتیوخوس – پادشاه سوریه، به جای خواندن تورا، هفطارا که با موضوع پاراشای تورا مربوط به آن همانند است، در میان قوم يیسرائل مرسوم شد.
این بخش از نبوتهای یشعیا به آنها در دوران سخت اسارت در بابل است که پس از ویرانی بت همیقداش اول، از سال 3338 عبری آغاز شد و حدود 48 سال از آن، کوروش هخامنشی با گشودن بابل ، قوم ایسرائیل را از بند اسارت رهانده ، برای بازگشت به یروشالیم و ساختن بت همیقداش دوم اجازه داد.
اشاره یشعیا در آغاز این فصل از نبوتهایش به "ذات الهی" که آفریدگار آسمانها، زمین و انسانهاست.
تشابه این هفطارا با پاراشای برشیت نمایان می سازد. وصف پایان ناپذیر عظمت مطلق و بی همتای خد-اوندی در پیوند با انسانها و به ویژه ملت یسرائل ، سخن اصلی آن است.




هفطارا عقو،یشعیا – فصل چهل و نه
و اما صیون (نام نمادین مادر قوم يیسرائل) می گوید:
«خد.اوند مرا ترک فرموده، پروردگارم مرا فراموش کرده است.»
(خد.اوند به زبان ناوی نوید می دهد): آیا ممکن است زنی (مادری) شیرده، طفل شیرخوارش را از یاد برده، به پسرش که از رحم خویش زاده شده، حس ترحم و دلبستگی نکند؟
آری مادرانی میان انسانها یافت می شوند که چنین نوزادان خود را فراموش کنند؛ اما من هرگز تو را (ای يیسرائل که فرزندم هستی) از یاد نمی برم. (الطاف و رحمتهایم را از تو دریغ نخواهم فرمود.)
اینک بنگر که من تصویر تو را بر کف دستهایم حک کرده ام و دیوارهای شهر مقدس تو پیاپی در نظر من است. (حکاکی تصویر يیسرائل برکف دستهای الهی، وصفی ادبی و به معنی آن است که ایشان پیوسته در نظر خد.اوند بوده و خواهند بود.)
فرزندانت برای بازگشت به وطن و سرزمین موعود در عجله و شتابند؛ اما نخست آن دسته از خرابکاران و نابود کنندگانی که میانت شکستها و شرمساری ات را برانگیخته اند، باید از میان تو در آمده، دور شوند.
(بیشتر شکستها و سختی های يیسرائل برای گناه و بی ایمانی گروهی از افراد خود قوم بوده است.)
اینک ای سرزمین يیسرائل چشمانت را برافراز. به اطرافت بنگر که قوم پراکنده يیسرائل گرد شده، به سوی تو می آیند. پس خد.اوند می فرماید: «سوگند به حیات ابدی ام که تو ای صیون، بی گمان، خود را با آنها (يیسرائل) همچون جواهر و زیور آلات آراسته، چون عروس، خویش را به آنها خواهی آراست.»
«زیرا اکنون خرابی ها و ویرانه های تو و زمین نابود شده ی تو برای این کثرت ساکنانش تنگ و کوچک خواهد بود، در حالی که ایشان باعث نابودی تو شده اند، از تو دور خواهند شد.»
«فرزندانت که در گالوت زاده شده اند و تو از حضورشان محروم بوده ای، بار دیگر در گوشهایت زمزمه خواهند نمود:
"اینجا (زمین يیسرائل) برای ما تنگ است. پس جایی را برای سکونت ما در سرزمین موعود تعیین کن."»
«آنگاه تو در دلت خواهی گفت: "چه کسی این ملت را برای من زاده است؟ زیرا من فرزندانم (يیسرائل) را از دست داده، نازا بوده، اسیر و در به در بودم. چه کسی آنان را پرورده، بالانده است؟
اینک من در تنهایی رها شده بودم. پس اینان از کجا آمده اند؟"»
این است آنچه خد.اوند خالق یکتا می فرماید: «(ای صیون) اینک بنگر که من دستم را به سوی ملل عالم برافراشته (نظر افکنده)، نشان و پرچمم را برای آنان بر می افرازم (تا بدانند که قوم را برای بازگشت به سرزمین موعود به کجا ره نموده و بدرقه کنند). آنگاه ایشان پسرانت را با لطف و مهربانی تمام در آغوششان و دخترانت را با احترام تمام بر شانه هایشان به سوی سرزمین مقدس می آورند.»
«پادشاهان ملل عالم، چون پدران پرورنده تو و ملکه های آنها، چون مادران شیرده تو خواهند شد.
ایشان (با تمام عظمت و مقامشان به مشیت من) در برابر تو تعظیم کرده، دیده بر زمین می نهند و خاک پاهای تو را (به نشان ارادت) خواهند لیسید. پس خواهی فهمید که من خد.اوند قادر مطلق هستم.
نیز بدان و آگاه باش آنان که در انتظار من و امیدشان تنها به من باشد، ناامید و خجل نخواهند شد.»
«آیا می توان طعمه شکار شده را از چنگال نیرومند رهاند و آیا اسیران را از دست پیروزان و تسخیرشدگان رهایی است؟»
کلامی است که خد.اوند در پاسخ می فرماید: «اسیران دست نیرومندان نیز (به خواست من) رها شده، غنایم از دست ستمگر و مستبد رها می شوند؛ زیرا من فرزندان تو را نجات خواهم بخشید.»


26. «من گوشت ایشان را که بر تو ظلم و ستم روا داشته اند، (با جنگ و ستیز در میانشان) به خودشان خواهم خوراند. آنان (دشمنان) از آشامیدن خون خودشان، همچون شرابی شیرین مست شده و آن هنگام، تمام بشر خواهند دانست که من خد.اوند رهاننده تو، آزاد کننده تو و قادر مطلق یَعقوب هستم.»
فصل پنجاه
خد.ا چنین می فرماید:«ای ملت يیسرائل کجاست طلاقنامه مادر شما (صیون) که با آن او را طلاق دادم؟
(خد.ا دلیل جدایی و دوری خود را از يیسرائل می پرسد.)یا به کدام یک از طلبکاران شما را (به جای طلبش) فروختم؟اینک بنگرید که شما برای گناهانتان (به اسارت) فروخته شده، مادرتان هم برای خطاهای شما از پیشگاه من اخراج شد.»
«چرا زمانی که میان شما آمدم، کسی آنجا نبود و به پیشواز من نیامده بود؟»
(چرا در شَبات ها و موعِدها که جلالم را به میان قوم يیسرائل فرستادم، کسی نبود که آنها را محترم شمارد) «و چرا زمانیکه شما را خوانده صدا می زدم، کسی به ندای من پاسخ نمی داد؟
آیا شما قوم يیسرائل می پندارید که دست (مشیت) من چنان برای نجات شما کوتاه (و بی ثمر) است؟
یا هیچ نیرو و قدرت نجاتی در من نمانده است؟اینک بنگرید که به کلام سرزنش آمیز خود دریا را خشکانده، رودخانه ها را بیابانی خشک می کنم.ماهیان این رودخانه و دریاها از بی آبی بسیار گندیده و از تشنگی نابود می شوند.»
«منم که (قادرم) و آسمانها را تاریکی پوشانده، آن را با پلاس می پوشانم.» (ضربت تاریکی در مصر)
و اما این خد.اوند خالق یکتاست که زبان مردی دانا فهمیده را به من (یشعیا) ارزانی فرمود تا بدانم چگونه خستگان و ضعیفان را به کلامم تقویت و امیدوار کنم.(خد.ا) هر بامداد مرا بیدار فرموده، گوشهایم را برمی خیزاند تا به نام فردی دانا کلام او بشنوم.
خد.اوند خالق یکتا گوش مرا گشود. پس با خواست او مخالفت نکرده و به عقب بازنگشتم.
پشتم را به آنان که مرا برای ایمانم به خد.اوند ضربه می زنند، سپرده؛ و گونه هایم را در دست آنان که برای تنبیه من موهای سر و صورتم را می کنند، نهاده ام؛ و روی خود را نیز از خجالت دفاع از کلام خد.اوند و از آب دهان مخالفان کلام خد.اوند نهفته ام.
(همه این عذابها را پذيرفتم؛ زیرا می دانم که) خد.ای خالق یکتا مرا یاری خواهد فرمود. پس مشوش و مضطرب نشدم و روی خود را برابر مخالفانم، چون سنگ خارا کردم و می دانم که شرمسار نمی شوم.
آن ذاتی که از من حمایت کرده، کلام مرا گواهی می کند نزدیک من است.
کیست که با من برابری و ستیز کند؟ بیاید تا برابر یکدیگر بحث کنیم.
چه کسی مخالف و ضد من است؟
به نزد من بیاید.
اینک بنگرید که خد.ای خالق یکتا مرا یاری می کند. چه کسی مرا محکوم می سازد؟ببینید و شاهد باشید که همه مخالفان من و مخالفان کلام خد.اوند، چون جامه ای کهنه و دریده شده، ایشان را بید می خورد.
و اما ای ملت يیسرائل، کیست در میان شما که از خد.ا می ترسد و کلام خادم خد.ا را اطاعت می کند؟
با اینکه در تاریکی سختیهای زندگی به سر می برد و نور امیدی را نمی یابد، به عظمت نام خد.ا ایمان و اعتقاد داشته، توکلش به خد.اوند است.
اکنون بنگرید ای گروه بی ایمانان که آتشی را (پرستش بتها) افروخته و خود را با جرقه های آتش در بر گرفته اید، یا در نور آتش (بی ایمانی) خود گام می نهید و میان جرقه هایی که افروخته اید، به سر می برید. این سخن را شما از دست من (یشعیا) خواهید یافت. در اندوه و افسوس ناکامی تان به خواب خواهید رفت. (سرانجام با سرکشی هایتان در راه مخالفت با کلام خد.اوند ناکام خواهید ماند.)
فصل پنجاه و یک)1و اما گوش فراگیرید ای شما که پیرو پرهیزکاری و عدالتید و در جستجوی خد.اوندید.
به صخره ای که از آن بریده شده پدید آمده اید، بنگرید. (اَوراهام آوینو که از نسل او ساخته شده اید بنگرید)؛ و به چشمه ای که از آن بیرون کشیده شده اید. (سارا مادر قوم يیسرائل)
به اوراهام پدرتان بنگرید و به سارا که ابتدا نسل شما را زاییده است؛ زیرا زمانی که او (اوراهام) تنها یک فرد تنها (بی فرزند) بود، من (خد.اوند) او را خوانده، برکت کرده و افزودم.
(پس) خد.اوند صیون را تسلا بخشیده است.اوست که تمام خرابی های (يیسرائل) را آرامش داده، بیابانهایش را چون باغ عَدَن (بهشت) و صحرایش را چون باغ خد.ا خواهد گرداند.آنجا (يیسرائل) است که سرانجام شادمانی و خوشی استوار شده، آوازهای سپاسگزاری (از خد.ا) و نوای دل انگیز موسیقی از آن مکان به گوش عالمیان خواهد رسید.



هفطارا برشيت-یشعیا- فصل چهل و دو
پروردگار – خد-اوند یکتایی که آسمانها را آفرید و آنها را بر پهنه کهکشان گسترده است؛ زمین و آنچه رهاورد آن است (بروید یا زاده شود) گسترد و بر انسانهای آن جان و روح بخشید، چنین می‏فرماید:
من هستم حد-ایی که تو را ای قوم ييسرائل، برای استواری عدالت بر عرصه زمین فراخوانده ام. دستت را گرفته و تو را پاس خواهم داشت. تو را ضامن عهد و پیمان خود و بشر می نهم و همانند نوری در روشنایی راه دیگر ملتها استوار می سازم "
تا چشمان نابینایان (بی ایمانان) را بگشایی و اسیران (گمراهان) را از سیاه چال گناه و آنان که در تاریکی جهل و ناآگاهی نشسته اند، از زندان نادانی برهانی"
من هستم خد-اوند و این (ی.ه.و.ه) نام اعظم من است. جلالم را به مظاهر دیگر و حمد و ستایشم را که تنها شایسته ذات مطلق من است به بتهای تراشیده وا نمی نهم."
اینک بنگر که حوادث پیشین گذشته اند. تنها من قادرم تا تو را پیشتر از آنچه رخ میدهد، آگاه سازم. "
ای شما پدیده ژرفای دریاها و جزایر(خشکی ها) و ساکنان آنها ، هم اکنون نوایی نو برای خد-اوند بسرایید و او را از سرزمین های دور سپاس و ستایش بگویید."
بگذارید صحرا و شهرهای پیرامونش و قدار (نام جایی) که دهکده ها در آن برپا می شوند ، آوایشان را برآورند . ساکنان صخره ها آواز بخوانند و از افراز کوهساران فریاد برآورند."
"به ذات خد-اوند ، جلال و شکوه بخشند و در ستایش او در جزایر(سرزمین ها) ندا در دهند."
"خد-اوند، همانند نیرومندی توانا به پیش می رود. همچون جنگاوری که غیرتش را بر می‏انگیزد.بانگی رسا و فریادی بلند برمی آورد و بر دشمنانش چیره خواهد شد."
"من- خالق یکتا، دیر هنگامی است که آرامشم را (با گناهان و بی ایمانی بندگانم) نگاه داشته ام. خاموش و بردبار بوده و از مجازات آفریده هایم پرهیز کرده ام؛ اما اکنون به ناگاه مانند زنی به هنگام زایمانش، نفس زنان فریاد برمی‏آورم."
"به هیبت فریادم کوههاو تپه ها را ویران و تمام گیاهانشان را می خشکانم. رودها را جزایر بی آب و علف کرده و آبگیرها (دریاچه) را خشک خواهم کرد."
"اما نابینایان را از راهی که آگاه نبوده اند، راه برده و از مسیری که نمی شناخته اند، رهنمون می‏سازم. (تا با وجود نابینایی به مقصدشان برسند) تاریکی را در برابرشان نور و روشنایی می سازم. چنین با نیروی بی پایانم راهشان را هموار خواهم ساخت. آگاه باشید کارهایی را که گفته ام، انجام می‏دهم. ضعیفان و شکسته دلان را ترک نخواهم کرد."
"ولی بدانید آنان که بر بتها و پیکرهای تراشید ایمان می آورند و آنها را حد-ایشان می خوانند ، سرانجام ، پس از رانده شده، خجل و شرمسار می شوند."
"ای ناشنوایان، بشنوید و ای نابینایان ، بنگرید تا مشاهده کنید."
کیست نابینایی همچون بنده خدمتکزار من؟ کدام ناشنوایی است به ناشنوایی پیامبر و فرستاده من؟ و کیست به نابینایی مومن یا خادم حد-ا؟"
تو ای انسان، چیزهایی بسیاری در زندگی ات می بینی؛ اما مشاهده نمی کنی ، مانند کسی که گوشهایش باز هستند؛ ولی نمی شنوند.(چون بیش از آن قادر به درک عمیق آنها نیستی)
"حد-ا برای عدالت و خیرخواهی اش بود که با خشنودی تمام، تورایش را عظمت و شکوه بخشید."
"اما این (قوم ييسرائل) ، قومی غارت شده و روحشان به تاراج رفته است.
همگی در حفره ها (زندگی های سختشان) به دام افتاده و در زندانها (خانه هایشان) پنهان شده اند؛ همانند طعمه ای که رهاننده ای برایش نیست و همچون ویرانه ای که نوسازی برایش نیست. "
"کیست در میان شما که این (هشدارها و نصایح) را گوش فراگیرد؟ چه کسی (به این سفارشها) توجه کرده و درسی را برای آینده (آنها) بشنود؟"
"چه کسی آبروی یعقوب (قوم يیسرائل) را به دست بیگانگان داد و آبروی نام يیسرائل را بر باد داد؟ آیا ما نبودیم که در پیشگاه خد-اوند با خطاهامان گناه ورزیدیم؟
همانا ایشان برخی از يیسرائل بودند که نخواستند به راه حد-ا بروند و قوانین را پیروی کنند."
"از این رو، خد-اوند خشم شدید خود و هیبت جنگ را بر آنان نثار نموده ، ایشان را در دایره ای از شعله های آتش نهاد. مجازاتهای خد-اوند را در نیافتند .قادر مطلق ایشان را سوزانید، باز هم ندانستند."


فصل چهل و سوم
اما هم اکنون ، خد-اوند که یعقوب را آفرید و تو را ای يیسرائل چهره بخشید، چنین فرماید
"هراسان مباش؛ زیرا رهایت کرده و تو را به نامت خوانده ام . پس تو از آن من هستی."
"هنگامی که از آبها (خطرها و سختی ها) بگذری ، با تو خواهم بود و چون از رودخانه ها گذر کنی، با حمایت من، دیگر مردم بر تو طغیان نمی کنند . چون از آتش (دشواری سخت) بگذری ، نخواهی سوخت و شعله های آتش نیز تو را در خود فرو نخواهد بلعید."

"زیرا من هستم خد-اوند حد-ای تو، مقدس يیسرائل و رهاننده تو. من بودم که مصر، حبشه، سبا را در بهای آزادی تو به مردمان دیگر بخشیدم."
(پادشاهان هخامنشی که در پاداش آزادی قوم يیسرائل از اسارت بابل، گشایش های بسیاری داشتند)
"تو ای ملت يیسرائل در نظر من گرانبها و محترم و مایه دلتنگی ام بودی . از این رو حاضرم مردمان دیگر را به جای تو و در برابر بازگرفتن تو نیز واگذارم."
"مترس، زیرا من با تو هستم. نسلها را از مشرق زمین(خاور دور) برگرفته و تو را (ای يیسرائل) از مغرب زمین انجمن می سازم."
"به شمال فرمان خواهم داد تا تو را رها سازد و جنوب را ندا خواهم داد تا تو را دیگر در اسارت و گرو نگاه ندارد. پسرانم را از راه های دور و دخترانم را از انتهای زمین برایم باز پس آورید."
(همایش تمام يیسرائل از گوشه و کنار جهان در يیسرائل به هنگام ظهور ماشیح- منجی يیسرائل)
"تمام آنان که قوم من خوانده می شوند (قوم يیسرائل) ، برای تجلیل و شکوهمندی ذات خودم آفریدم ، ساختم و پرداختم."
"آنان که با داشتن چشم و گوش، باز در برابر فرمانهای من ، خود را به ندیدن و نشنیدن می زنند، به پیشگاه من آورید." (افراد بی ایمان در قوم يیسرائل
"تمام ملتهای جهان جمع شده و مردمان گرد هم آیند، بنگرند و بکاوند. کیست در میانشان که بتواند پیش ببیند یا گذشته را بنماید؟ اگر می توانند، گواهانشان را بنمایند که ادعایشان پذیرفته شود. تا همگی سرانجام ، این سخنان را بشنوند و عظمت و یکتایی حد-ای يیسرائل را گواه دارند."
10-خد-اوند چنین می فرماید
"شما (قوم يیسرائل) شاهدان من هستید . خادمان برگزیده من هستید تا سرانجام بدانید. به ذات مقدس من ایمان کامل آورده و دریابید که تنها من هستم "او" – حد-ای یکتا. هیچ حد-ایی و ذات دیگری پیش ازمن نبوده و پس از من هم هیچ ذات و مظهری نخواهد بود."


1   2   3
POWERED BY iriptv.com
روابط عمومی
info@iran620.com
کمک های مالی



Back to content